جلسه محاکمه عشق

جلسه محاکمه عشق بود 

و قاضی عقل  ،

و عشق محکوم به تبعید به دورترین نقطه مغز شده بود 

یعنی فراموشی  ،

قلب تقاضای عفو عشق را داشت 

ولی همه اعضا با او مخالف بودند 

قلب شروع کرد به طرفداری از عشق

آهای چشم مگر تو نبودی که هر روز آرزوی دیدن اونو داشتی 

ای گوش مگر تو نبودی که در آرزوی شنیدن صدایش بودی 

و شما پاها که همیشه آماده رفتن به سویش بودید 

حالا چرا اینچنین با او مخالفید؟

همه اعضا روی برگرداندند و به نشانه اعتراض جلسه را ترک کردند 

تنها عقل و قلب در جلسه مادند

عقل گفت :دیدی قلب همه از عشق بیزارند

ولی من متحیرم که با وجودی که عشق بیشتر از همه تو را آزرده 

چرا هنوز از او حمایت میکنی !؟

قلب نالید:که من بدون وجود عشق دیگر نخواهم بود 

و تنها تکه گوشتی هستم که هر ثانیه کار ثانیه قبل را تکرار میکند 

و فقط با عشق میتوانم یک قلب واقعی باشم  .

پس من همیشه از او حمایت خواهم کرد حتی اگر نابود شود.جلسه محاکمه عشق

نظرات 1 + ارسال نظر
[ بدون نام ] شنبه 26 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 19:24 http://hamsoosite.com/

دوست عزیز
سلام وبلاگ جالب و زیبایی دارید حیف است که این وب از کاربران کمی برخوردار باشد برای افزایش کاربران وب خودت میتوانی آنرا در سایت زیر ثبت کنی کاری هم ندارد نه باید لینک باکس بگذاری و نه کار دیگر فقط به نشانی زیر برو و وب خودت را ثبت کن.
موفق باشی
http://hamsoosite.com/

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد